یک خاطره
الینای من، دختر دلبندم ! پارسال دقیقا سالروز تولد امام حسن (ع) بود که سرویس خواب شما رو آوردن. روز سختی بود. نصابها وارد نبودن و یه صبح تا غروب مهمونمون بودن. بعدشم ماه رمضون ساعت 2 بعداز ظهر از من شماره تلفن رستوران خواستن و مجبور شدم بهشون ناهار بدم. ولی وقتی رفتن انقدر ذئق و شوق داشتم که با همه خستگی و اون شکم گنده شروع کردم به تمیزکاری و چیدن اتاقت. اینم چند تا عکس از همون روزا انقدر دیدن اتاق شما برام شیرین بود که الان چند روزه منتظرم تولد امام حسن بیاد و بیام اینجا بنویسم که یک سال گذشت. یک سال از اتاق داشتن دخترم گذشت. و به زودی تولد خودشو جشن میگیرم. این روزا...
نویسنده :
مامان
23:58